سلام!
خيلي قشنگ نوشته بودي خيلي
بهت تبريك ميگم
به جستجوي ردپاي تو،
در معبر بادها مي گريم و مي نالم،
و سراسيمه به دنبال جان پناهي
براي شانه زخمي ام مي گردم؛
که از غم زمانه شکسته
و بال پرواز ندارد.
مانده ام در چهار راه فصول
و در چارچوب شکسته پنجره ها،
تا آسمان ابرآلود خيال را قابي نو بگيرد؛
در انتظار فصل تو ،
خواهم ماند اگر چه در خاک؛
تا چند دفترخاطراتمان خالي ورق خواهد خورد؟
تا چند عقربه هايمان بي حرکت مانده ؟!
تا چند بي کسي تنهايي!
تا به کي؟!؟!
منتظرت هستم
اللهم عجل لوليك الفرج